دیکشنری
داستان آبیدیک
kick start
فارسی
1
برق و الکترونیک
::
کیک استارت
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KICK IN THE GUTS
KICK IN THE PANTS
KICK IN THE TEETH
KICK IT
KICK LIKE A MULE
KICK LIKE A STEER
KICK OFF
KICK ONESELF
KICK OUT
KICK OUT OF
KICK OVER
KICK OVER THE TRACES
KICK PLEAT
KICK SCOOTER
KICK SOME ASS
KICK START
KICK THE BUCKET
KICK THE HABIT
KICK THE STUFFING OUT OF
KICK TURN
KICK UP
KICK UP A FUSS
KICK UP A ROW
KICK UP A STORM
KICK UP ONE'S HEELS
KICK UPSTAIRS
KICKBACK
KICKER
KICKER ARM
KICKING STRAP
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید